سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که دانشمند را حقیر شمرد، مرا حقیر شمرده است و هرکس مرا حقیر بشمرد، کافر است [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 

 

 

اخلاق و عرفان Ethics & Irfan

 

 

 

Only God

زمانی سیدى از اقطاب دراویش نزد مرحوم انصاری همدانی مى آید و مى خواهد علم کیمیا و طى الارض را که تا آن زمان به کسى نداده بوده به وى یاد بدهد، ایشان مى گویند:
ما نیاز به این چیزها نداریم ، ما بالاتر از آن را داریم .
و در مقابل شگفتى و پرسش آن درویش که : مگر بالاتر از این ها هم هست ؟ مى فرمایند:


بله ما علم توحید را داریم .
آرى !

یکی به طى الارض و خرق عادت دل خوش می دارد و دیگری به مکاشفه و اخبار از غیب . ولی عرفای راستین فقط به حضرت خدا دل خوش دارند و او را با چیز دیگرى عوض ‍ نمى کنند . و براستى مگر خدا با چیزى قابل معاوضه است ؟

 

نشانى داده اند اهل خرابات

که التوحید اسقاط الاضافات

 






::: سه شنبه 86/3/22 ::: ساعت 9:0 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

 

« این شماره تلفن را بگیرید:


22945722-021


چه پاسخی می‌شنوید؟


چقدر الان افسوس می‌خورید که ای کاش، برای یک جلسه هم که می‌شد خدمت رجبعلی خیاط می‌رسیدید؟
چقدر برای شنیدن یک لحظه صدای آقای دولابی حسرت می‌خورید؟
من که چند سالی در محضر استاد اخلاق حضرت آیت الله احمدی میانجی (ره) بوده‌ام هر روز خاطرات و تذکرات ایشان در جلوی چشمانم رژه می رود و به خودم نهیب می‌زنم که چرا بیشتر استفاده نکردم؟ اما هنوز مست نفس های گرم ایشان هستم.
دوباره همان شماره را بگیرید... شاید به زودی برای این که تا به حال با این شماره تلفن تماس نگرفتید خودتان را ملامت کنید و به عنوان یک خاطره تلخ زندگی‌تان یاد کنید.


وقت را تلف نکنید . . . شماره تلفن را بگیرید . . . چه پاسخی می‌شنوید؟


با سلام، تا اطلاع ثانوی مراسم موعظه برقرار نمی‌باشد.


آیت الله حق شناس


این صدایی است که از گوشی تلفن منزل آیت الله حق شناس می شنوید. خانه ای که تا مدتی قبل محفل اهل دل بوده است؛ اما امروز این عارف بالله و این مرد خدا کنج یک بیمارستان غریبانه با بیماری خود دست و پنجه نرم می کند.


اگر شما هر جایی زنگ بزنید و یا در اینترنت جست و جو کنید، نمی توانید بفهمید که بالاخره ایشان در کدام بیمارستان بستری هستند. حتی اینجا... .


آیت الله حق شناس


من یک هفته است که دائما حتی با بزرگان حوزه علمیه تهران تماس می گیرم اما کسی از حال ایشان خبر چندانی ندارد. فقط می دانم که ایشان در بخش آی سی یو یک بیمارستان به خاطر عفونت تنفسی و بروز مشکل ریوی و عدم امکان جریان هوای مناسب در بدن‌شان در حالت نیمه کما قرار گرفته‌بودند و الان هم در همان بخش بستری هستند.
نمی‌دانم چه بگویم .... فقط یک سئوال(!) چرا ما بزرگان‌مان را بعد از فقدانشان می شناسیم؟ گویی باید عالم و صالحی از دنیا برود تا نامش در این پایگاه ثبت گردد و ما بشناسیمش... بگذریم... الان وقت این حرف ها نیست... .


به همکارم گفتم: خوب است به همراه دیگر وبلاگ‌نویسان حمد و صلوات شفا نذر سلامتی ایشان کنیم. منتظر شماییم. بیایید اگر نمی‌توانیم به عیادت این مرد الهی برویم، حمد و صلوات خودمان را به نیت شفاء به عیادتش بفرستیم که ما را دستگیری جز مهربان‌ترین مهربانان عالم نیست.  »

 

دوستان خوب و یاران همراه ،‏ نوشته فوق نقل قولی بود از وبلاگ سوزن بان . خود را با این همکاران عزیزم همدل می دانم و برای این که در این راستا کمکی کرده باشم ، از شما نیز می خواهم ،‏ حمد و صلوات خود را برای سلامتی این مرد بزرگ خدا هدیه کنید .





  • کلمات کلیدی : آشنایی با عرفا

  • ::: سه شنبه 86/3/22 ::: ساعت 6:16 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    شاه شمشاد قدان

     

    پروانه شیدای آستان امام حسین علیه السلام عارف بزرگ مرحوم کربلایی احمد نقل می کند:

    روزی جناب شیخ (رجب علی خیاط) ، به من فرمودند : در عالم معنا ، روح خواجه حافظ شیرازی را مشاهده کردم که بسیار منبسط بود . خواجه رو به من کرده و گفت : 

    «من غزل شاه شمشاد قدان را ، در وصف ماه منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل علیه السلام سرودم»

     و از این امر خیلی مسرور بود .

     

    شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان                         که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

    مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت            گفت اى چشم و چراغ همه شیرین سخنان

    تا کى از سیم و زرت کیسه تهى خواهد بود            بنده ء من شو و برخور ز همه سیم تنان

    کمتر از ذره نه اى پست مشو مهر بورز                   تا به خلوتگه خورشید رسى چرخ زنان

    بر جهان تکیه مکن ور قدحى مى دارى                       شادى زهره جبینان خور و نازک بدنان

    دامن دوست به دست آر وز دشمن بگسل                 مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان

    پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد                    گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

    با صبا در چمن لاله سحر مى گفتم                             که شهیدان که اند این همه خونین کفنان ؟

                                              گفت حافظ من و تو محرم این راز نه ایم 

                       از مى لعل حکایت کن و شیرین دهنان

     

     






    ::: سه شنبه 86/3/22 ::: ساعت 9:43 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    آقاى نجابت از قول مرحوم انصارى همدانی که با عنایت خدا توحید را بلاواسطه از محضر ربوبی دریافت کرده است ،‏نقل مى کردند که مى فرمودند:

     

    کاش توحید خیالى نصیب مردم نشود.

     

    هم چنان که امام العارفین على ابن ابى طالب علیه السلام مى فرمایند:
    التوحید ان لا تتوهمه
    توحید آن است که خدا را به وهم در نیاوری !

    آقاى نجابت مى فرمود:

    در خدمت آقاى قاضى بودیم ، بعضى بودند که در توحید کتاب داشتند و مى خواستند بیایند خدمت ایشان و در این باره صحبت کنند. اما آقاى قاضى مى فرمودند: ظاهرش درسته ولى خیالیه ، و خداوند برتر از آن چیزى است که فکر مى کنى و مى گویى.

    این توحید براى آقایون مانع است .



    آرى !


    سبحان ربک رب العزة عما یصفون






    ::: یکشنبه 86/3/20 ::: ساعت 9:0 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    نور نور نور نور نور نور

     

     

    من عارف عزیز مرحوم انصاری همدانی را خیلی دوست دارم.‌ یک بار در یکی از جلسات ایشان که صحبت از نور بوده آسید عبدالله فاطمى می پرسد:

     آقا! ماوراء نور هم مقامى داریم ؟

    -          : بله .

    -          : چه مقاماتى است ؟

    -          : باید برى بینى . سپس بلند شده، سرى تکان داده و می فرمایند:: ایشان مناجات شعبانیه را نخوانده اند که :


    الهى هب لى کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حى تخرق ابصار القلوب حجب النور.

     

    تا کجا؟ آن جا که جا را راه نیست

    جز سنا برق مه الله نیست

    از همه اوهام و تصویرات دور

    نور نور نور نور نور نور






    ::: جمعه 86/3/18 ::: ساعت 9:0 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

     

     

    حجت الاسلام محمد فاضل (تبریزی) : جناب آقای شربیانی، روزی علامه را به خانه خود (در تبریز) دعوت کرد و چند نفر را هم برای زیارت و استفاده از سفرة معارف ایشان به منزل خود خواند؛ از جمله بنده را . آن شب علامه به من فرمود : بنده سی سال پیش ، استخر شاگلی (محلی با صفا و خرّم در تبریز)را دیده‌ام .» سپس با ملاطفت و مزاح ادامه داد: اگر مزاحم خواب آقایان نباشم، می‌خواهم فردا بین‌الطلوعین به آنجا بروم . عرض کردم : صبح خدمتتان خواهم بود.

    فردای آن شب، با اتومبیلم ایشان را به استخر شاگُلی می‌بردم که دیدم ایشان در ماشین ، قرآنی از جیبِ خود درآورده و به بنده فرمود:من عهد دارم که هر روز یک جزء از قرآن را بخوانم و الآن چهل سال است که این کار را انجام می‌دهم . دیشب شما علما مزاحم شدید ، نتوانستم بخوانم و اکنون قضا می‌کنم!هر ماه یک ختم قرآن تمام می‌شود و باز از ابتدای آن شروع می کنم و هر بار می‌بینم که انگار اصلاً این قرآن ، آن قرآن پیشین نیست! از بس مطالب تازه‌ای از آن می‌فهمم! از خدا می‌خواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم . نمی‌دانید من چه اندازه از قرآن لذت می‌برم و استفاده می‌کنم!

    به نقل از کتاب« ز مهر افروخته» اثر حجه الاسلام و المسلمین تهرانی .

     





  • کلمات کلیدی : عرفان و قرآن

  • ::: چهارشنبه 86/3/16 ::: ساعت 11:0 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    اگر کسى به فنا رسید و خداى تعالى اراده فرمود که او را براى دیگران راهنما قرار بدهد، او را از آن مقام تنزل مى دهد. عالم فنا عالمى است که انسان دیگر خودش نیست ، بلکه در ملکوت سیر دارد. ولى وقتى براى هدایت و دستگیرى تنزل پیدا مى کند، قلبش ‍ متوجه عالم بالاست ، توجه به اوامر و نواهى دارد. ولى مى تواند با مردم مانوس شود انبیاء و اولیاء تنزل در ارض پیدا کردند که توانستند با خلق سازگار شوند و افراد بشر را هدایت کنند.

                                      عارف بزرگ مرحوم شیخ محمد جواد انصاری همدانی






    ::: چهارشنبه 86/3/16 ::: ساعت 6:28 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

     

    حجت الاسلام ممدوحی: مرحوم علامه طباطبائی جلساتی داشتند که گاهی در منزل خودشان و گاهی در خانة بعضی شاگردانشان تشکیل می‌‌شد . یک بار که در اواخر عمرشان قرار بود برای حضور در یکی از جلسات ، شبانه از کوچه پس کوچه‌های تاریک شهر قم عبور کنند، با ارتعاشی که در بدن داشتند و راه ناهموارِ منزلی که آن شب قرار بود بروند و تاریکی کوچه‌ها، یکی از اطرافیان عرض کرد: «احتمال دارد ـ خدا نکرده ـ با این وضع، به زمین بخورید. می‌شود جلسة این هفته را مثلاً در خانة خود حضرت عالی برپا کرد تا اذیت نشوید.» حضرت علامه فرمودند: مگر ما در روز به وسیلة نور خورشید خود را نگه می‌داریم و مگر نور خورشید باعث می‌شود زمین نخوریم ؟! قُل مَن یَکلَؤُکُم بِالَّیلِ وَالنَّهارِ مِن الرَّحمنِ ... انبیا/ 42 ؛ بگو: چه کسی شما را در شب و روز از (هر آسیب) خدای رحمان حفظ می‌کند؟!


    به نقل از کتاب« ز مهر افروخته» اثر حجه الاسلام و المسلمین تهرانی .





  • کلمات کلیدی : حضرت خدا

  • ::: سه شنبه 86/3/15 ::: ساعت 10:0 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    حضرت علامه طباطبایی ـ رحمة الله علیه ـ با نهج البلاغه و کتابهای حدیثی همان معامله را می‌کرد که با قرآن معامله می کرد؛ یعنی آن را می‌بوسید و روی چشم می‌گذاشت.(1). اگر در مجلسی ، کتاب روایی، مانند بحارالانوار، روی زمین بود، آن را بر می‌داشت و می‌بوسید و روی طاقچه می‌نهاد ؛(2). و به قفسة کتابی که کتاب حدیث در آن بود، پشت نمی‌کرد.


     

     

     

    1. صحیفة حوزه ، ش 33 ، ص7 از بیان حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی.

    2. همان، ص 7 از بیان حضرت آیت الله محمد تقی مصباح.





  • کلمات کلیدی : عرفان و حدیث

  • ::: دوشنبه 86/3/14 ::: ساعت 10:0 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

     

    مرحوم حجت الاسلام وجدانی فخر : بعدازظهر عاشورایی به قبرستان حاج شیخ (قبرستان نو) قم رفته بودم که دیدم مرحوم علامه در گوشه ای از قبرستان هستند. برای عرض ارادت نزدیک شده و عرض سلام و ادب کردم . آن بزرگ چند بار با سوز و گداز به من فرمودند : آقا وجدانی ! امروز می دانی چه روزی است ؟! عرض کردم: بله، امروز عاشوراست. فرمودند: می بینی همة دنیا، موجودات، آسمان، زمین و جمادات، همه در حال اشک خون ریختن و گریستن بر حضرت سیدالشهدا علیه السلام هستند ؟! متعجب شده و دانستم که ایشان خبر از حقایق هستی می دهند. در همین حال ،آن عظیم خم شده و سنگی از زمین برداشته، آن را به سان سیبی با دست از وسط شکافتند و میان آن را به من نشان دادند . با چشمان خودم، در میان سنگ، خون دیدم ! و ساعتی با بهت و حیرت غرق مشاهدة آن بودم . وقتی به خود آمدم، متوجه شدم که حضرت علامه از قبرستان رفته اند و من در تنهایی به نظارة آن سنگ خونین جگر مشغولم! (1).




    پی نوشتها:

    1. به نقل از کتاب ارزشمند ز مهر افروخته اثر حجه الاسلام و المسلمین تهرانی .

     






    ::: یکشنبه 86/3/13 ::: ساعت 10:0 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر
    <   <<   6   7   8      >